۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

فعلا خدا نگه دار

سلام
1_به یک دلیل خصوصی و یک دلیل عمومی وبلاگ حاضر برای مدت شیش ماه تعطیل می شود لذا فعلا خدا نگه دار

2_چون ممکنه دیگه بر نگردم حلالم کنید به شدت

3_اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است             با دوستان مروت با دشمنان مدارا

4_از تمام  دوستانی که تا امروز و در این مدت کوتاه وبلاگ دار شدن دان کی با وی همراهی کردند کمال تشکر را می کنم و امیدوارم همیشه شاد و پیروز و سر زنده و موفق باشند و امید وارم بتوانم شش ماه دیگه برگردم

5_از انجایی که امروز اول مهر است تاریخ اپ بعدی احتمالا نوروز خواهد بود اما اگر دیگر نشد این وبلاگ اپ کنم از همه شما حلالیت می طلبم

6_امید وارم که هیچ وقت با همسر اینده یا فعلیتون کدورتی نداشته باشید و اگرم دارید به خاطر دل دانکی هم که شده برید و اشتی کنید شاید زندگی بهتر شد حالا امتحانش که ضرری نداره

7_وقتی حرف جدی می زنم قیافه وبلاگم شبیه هندیا میشه

8_خدا نگه دار همگی فعلا

با تشکر دان کی

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

معدن نمک

با توجه به این که دعوا نمک زندگی است معدن نمک بی طرف بایجان به زودی افتتاح می شود بدین وسیله از متقاضیان خرید سهام این معدن دعوت به عمل می اید که به شعب منتخب بانک بی طرف بایجان مراجعه کنند

ضمنا معدن نمک بی طرف بایجان در این مکان ها نمایندگی فعال می پذیرند:
سرزمین بویو -چوسان قدیم-چوسان جدید-گوگوریو- مگوریو

با ما تماس بگیرید حتی اگر نمک نمی خواهید!

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

جنگ از مبتدی تا پیشرفته

وقتی کوچیک بود به خودش می گفت چه خوب میشد اگه همه تحت فرمان بودن برای همین موقع بازی با بچه ها سعی می کرد یه بهانه ای برای دعوا جور کنه مثلا موقع هفت سنگ سعی می کرد توپ با شدت هر چه تمام تر پرتاپ کنه تا بتونه با طرف مقابلش یه دعوای حسابی را بندازه و بعد بهش نشون بده که چه قدرتی داره یا مثلا بعضی وقتا برای نشون دادن قدرتش به دیگران کارای عجیب می کرد مثلا موقع زمستون می پرید تو اب یخ زده ی رود خونه تا همه بفهمن چه قدرتی داره یا یه روز سر کو چه می ایستاد و با همه دعوا می کرد حال همه رو می گرفت بعد از مدتی اونقدر غرق این دعوا شد که همیشه یا یه جایی از بدن خودش شکسته بود و درد می کرد یا یه جای یه نفر دیگه رو داغون کرده بود اما از این سلطنتی که پیدا کرده بود لذت می برد

وقتی بزرگ شد و از دواج کرد فک کرد حالا موقشه که به همسرش تسلط پیدا کنه برای همین همیشه دنبال یه بهانه بود تا با همسرش دعوا کنه و اونو خورد کنه برای همین بهانه هایی مثل رفتن خونه ی خونواده همسرش و بهونه می کرد و موقع دعوا کردن سعی می کرد تا جایی که می تونه فریاد بزنه تا قدرت صدای خودش و بهش نشون بده بعد از مدتی بر خونه مسلط شد حرف حرف اون بود اینقدر تو این دعوا پیش رفت تا اخر بچشونم موقعی که می خواست حرف بزنه داد می زد مثلا باصدای بلند می گفت می خوام برم بشاشم!و بعد صدای خنده ی همسایه ها بلند می شد !اون اینقدر داد زده بود که صدای زنگ موبایل خودشو هم تشخیص نمی داد!هر چند وقت یه بار سه ماه کلا از خونه بیرون نمی رفت بعد سه ماه دیگه خونه نمی یومد تا به همه ثابت کنه که هر کاری بخواد می تونه بکنه واین باعث شده بود شیزو فرنی بگیره تازه تیک هم داشت و فراموشی هم گرفته بود اما از این سلطنت لذت می برد

وقتی رییس جمهور شد سعی می کرد تا جایی که می تونه از کشورهای مختلف اتو بگیره تا باهاشون بجنگه و هم از نظر نظامی بهشون حمله کنه و هم از نظر فرهنگی و سیاسی برای همین بمبای شیمیایی خرید و میکروبی و اتمی و به بهانه های مختلف به کشورای دیگه حمله کرد بیشتر وقتا به بهانه ی دفاع از مردم اون کشور بعضی وقتا هم فقط برای کشور گشایی چون فک می کرد که نژاد برتره وباید کشورش برتر از همه باشه برای همین بیشتر مردم کشورش سرطان گرفتن البته در رفاه بودن اما ارامش نداشتن تنها و افسرده بودن فقرتوی جامعشون بیداد می کرد ومردم کشورای دیگه رو هم از بین برد و نابود کرد خودشم شبا خوابش نمی برد برای همین 13تا قرص ارام بخش می خورد تا بتونه بخوابه واون از این سلطنت لذت می برد


بعد از این که مردم کشورای دیگه سعی کرد به مردم خودش تسلط پیدا کنه برای همین به بهانه های مختلف اونا رو زندانی می کرد و شکنجه می داد برای اینکه بتونه این بهانه ها رو جور کنه از روشای مختلف استفاده می کرد تو انتخابات تقلب می کرد نرخا رو دست کاری می کرد و خلاصه یه کاری می کرد تا صدای مردم و یه جوری در بیاره وبعد مردم و میگرفت و اذیت می کرد بهانه هاشو هی تغییر می داد تا کسی بهش مشکوک نشه برای همین کار مملکت لنگ شد چون ادمای بزرگ تو زندان بودن و ادمای کوچیک بر سر کار بودن تا بتونه بر اون مردم کوچیک تسلط داشته باشه زنش ازش طلاق گرفت اونم گرفت اونو هم شکنجه داد و تو زندان انداخت بچشو هم همین کارو کرد وبعد همه مردم دیگه ای که هیچ اعتراضی نمی کردن خوش بودن اما کشورای دیگه هی به این مردم زور می گفتن به خاطر این که می دیدن دولت مرکزی به این زور گویی هیچ عکس العملی نشون نمی ده و اونا رو اذیت می کردن  این جوری اون مردمی که اعتراض نمی کردن هم دیگه خوش نبودن تمام موهاش سفید شده بود به سختی می تونست راه بره و همه حرف زدن و راه رفتن و کاراشو مسخره می کردن اما اون از این سلطنت لذت می برد



در حالی که اگر فقط یه بار به این فکر کرده بود که می تونه به جای دیگران بر خودش تسلط پیدا کنه لا اقل یه کمی بیشتر از این سلطنت لذت می برد


خنده دار نبود؟ولی به نظر من که خیلی خنده دار بود!چون یه نفر همه چیزشو از دست میده زندگی خودش و خونواده و مردم کشورشو خراب میکنه و حتی به اعضا و جوارح خودشم رحم نمی کنه فقط چون از سلطنت لذت می بره!

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

شاهین بخت

قدیماوقتی یه پادشاهی می مرده و وارث نداشته یه شاهین و پرواز میدادن رو سر هر کی می نشسته پادشاه می شده

اما این شاهین هیچ وقت رو سر مومنان واقعی نمی نشسته چون یا مشغول عبادت بودن یا کمک به خلق خدا

این شاهین رو سر دانشمندا نمی نشسته چون اونا دنبال کسب یا اموزش علم بودن

این شاهین رو سر ادمای زحمت کش نمی نشسته چون همیشه سرشون پایین بوده و مشغول کار کردن بودن

میگن شاهین بخت فقط رو سر کچلا می شینه!

پس هی نگین چرا فلانی به فلان جا رسید چون باور بفرمایید موهای قشنگ شما ارزش شاهین بخت و نداره!

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

چگونه در صورت بروز کدورت با همسر خود ارتباط بر قرار کنیم

مادر:دانکی برنجمون تموم شده برو یه گونی برنج بخر

پدر:دانکی من الان وقت ندارم فردا می رم می خرم

مادر:دانکی برای نهار برنج نداریم برو بخر دیگه یه دقیقه

پدر:دانکی با من بحث نکن دوباره مثل دیروز با هم دعوامون میشه ها

مادر:ما بیست ساله باهم دعوامونه مثکه یادت رفته دانکی

و این داستان همچنان ادامه دارد!

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

گر بخوای بوسم ندی....

آقا چرا بعضی از دوستان از شکنجه در زندان های ایران اینقدر انتقاد می کنن؟

من خودم به شخصه صدای یکی از بازجویی های زندان های ایران و شنیدم بازجوی محترم داشت برای فرد مورد بازجویی ترانه می خوند میگفت

اسمون به این گپی گوشش نوشته
هرکی یارش خوشگله جاش تو بهشته!
بلال بلالم سی خودت لیلی
کردی کبابم سی خودت لیلی
آی شیرین عمرم
آی شیرین جونم
گر بخوای بوسم ندی
به زور میسونم!


اقا این مگه بده؟بازجو داره برای فرد مذکور به این زیبایی ترانه می خونه اونم به لهجه ی شیرین شیرازی ای بابا
این همه عشق و محبت من نمی دونم چرا یه عده میگن شکنجه هست؟

نبینم دیگه کسی از شکنجه صحبت کنه ها وگرنه خودم میام همین ترانه رو براتون می خونم خصوصا شما خواهر محترم!


ضرب المثل عبرت اموز:
وبلاگ مکن رنجه به در کوفتن ای کس     تا کس نکند رنجه به در کوفتنت سایت!

فریاد عشق

مادر:دانکی چرا وقتی من و پدرت با هم حرف میزنیم تو اینقدر حول می کنی؟

دانکی:خوب حول که نمی کنم اما از بس دسی بل صداتون بالاست یه کمی دچار نوسانات طبیعی می شم فقط

مادر:ببین درسته که ما یه کمی صدامونو بالا می بریم ولی تو باید فریاد عشق نهان در صحبت های مارو با گوش درونت بشنوی

یک شنونده در کوچه:نمردیم و معنی فریاد عشق رو هم فهمیدیم!