۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

باید بریم خواستگاری نگو نه نگو نمیشه!

قبل از شروع نامه:یک انسان شریف و بزرگ و جو گیر پیدا شده که وبلاگی جالب دارد و در اولین بازدید از وبلاگ اینجانب تمام پست های معدود ان را خوانده وبرای همه انها یکی یه دونه نظر هم گذاشته این شخص کسی نیست جز الهام خانوم با وبلاگ درمه که دولت و ملت بی طرفبایجان که همانا خودم هستم! از او کمال تشکر را می کنیم اینم وبلاگش http://dar-mah.blogspot.com/

واما بعد:
یک روز من و یکی از رییس جمهور های دول تخاصم نشسته بودیم :
پدر:پسر دیگه موقعش رسیده که بریم خواستگاری و با یکی از دول خارجی ارتباط برقرار کنیم و پیوند مودت ببنیدیم

دانکی:پدر حان اگر قرار باشه حاصل این قرارداد هم مثل قرارداد شما با دولت متخاصم جنگ خون ریزی باشد که فایده ندارد همش دعوا و جنگ و جدل می شود

پدر:پسر این چه حرفی است مگر نشنیدی که می گویند صلح اول به از جنگ اخر

دانکی:پدر جان فک کنم ضرب المثل و یه کمی همچین جا به جا گفتین

پدر:پسر اینقد با من بحث نکن حالا هر چی این حاصل القای اون یکی دولت متخاصمه من پوست از کله مامانت می کنم!پاشو برو اون ار پی جی منو بیار شما دول بی طرف هیچ وقت ادم نمیشید اون از دوتا خواهرت اینم از تو ولم کن آییییییی..........


ضرب المثل راه بردی:
جنگ اول به از صلح اخر!

۴ نظر:

الهام گفت...

ایها الناس ، اون الهام بالا همین الهام پایین هست !!!!
اون منما !!!!
( آیکون یک آدم جوگیر ! )

می گم چطوره یه انجمن راه بندازیم ، اسمشم بذاریم :
انجمن انسان های جوگیر و نیمه جوگیر
.......................
ضرب المثل راهبردی !!!!!

خیلی بامزه بود !!!

مگر شما به مشکلات ما جوونا رسیدگی کنین !!!!

تنهای وحشی گفت...

عجب!

تنهای وحشی گفت...

عجب!

الهام گفت...

راستی اگه انجمن رو راه انداختیم ، اجازه می دم شما بشی قائم مقامش ، آخه الان که دارم کامنت هام رو چک می کنم می بینم شما هم در جوگیر شدن دست کمی از خودم ندارد !!!! آخه پست های دو کیلومتری منو هیشکی نمی خونه بجز ادم های جوگیر !!! چه برسه به اینکه بخواد دو سه تاش رو با هم بخونه ، باید خیلی با ظرفیت باشه که رودل نکنه !!!!

...........

جدا از شوخی با کامنت هاتون حسابی خوشحالم کردین .
قلمتون روی کاغذ گردان !!!!
( یعنی ایشاالله همیشه بنویسین ! )